دستی ما را بلرزاند تا قاب صاف شود. دستی ما را بتکاند تا از زیر خاکستر زمانه بیرون آییم. ما ساکن شهریم؛ پس چرا آویخته به دیوار شدیم؟
- پاسخ پیداست؛ جمعی از ما در حاشیه شهریم؛ حاشیهنشین. جمعی در شهر زندگی میکنیم؛ یعنی شهرنشین هستیم و دیگر هیچ.
پس شهروندان را چه شد؟
- شهر با آدمها زنده است. آدمها باید هویت داشته باشند. آدم باهویت، دارای مؤلفههای شهروندی است. آدمهای بیهویت در شهر، تیپ هستند نه شخصیت.
شهروندان را شخصیتها میسازند. شهر بدون شهروند، شهر نیست؛ بیغولهای است بیقواره و تنیده درهم؛ برای آنکه شهروند باشیم، باید دارای حقوق شهروندی باشیم؛ چاله زیر پایمان دهن باز نکند تا ما و دوچرخهمان در چاله دفن شویم.
سرویسهای حملونقل شهری به هنگام بیایند و بهموقع ما را زمین بگذارند و... بماند.
باید با حقوق و وظایف شهروندی آشنا باشیم. با پیژامه از تیر چراغ برق بالا نرویم و سیم برق یخچال را به تیر آویزان کنیم.
پشت چراغ قرمز بایستیم تا پازل ترافیک به هم نریزد. باید به پاسبانها احترام بگذاریم. باید شیر آب را وقتی توپ پسرمان به کوچه می افتد، ببندیم، بعد دنبال توپ برویم. باید مسئولان شهر را محترم بشماریم. آنها هم به ما احترام بگذارند. مهمتر از این از نردبام بالا نرویم. از پلهها بالا برویم تا به سقف برسیم.
- شاید بام بیپله است!
- همینطور است؛ ما حاشیهنشین هستیم،
- ولی ما شهرنشین هستیم؛ پله داریم، از پلهها بالا میرویم، برف را تلنبار کوچه میکنیم. راهبندان میسازیم،
- پس شهروندان کجایند؟
- بعدا میآیند؟ یعنی وقتی که همه با هم هویتی جمعی متعادل و متوازن دارند.
در همگرایی و همگونی فرهنگی و مناسباتی هستند. در تضاد و تعارض برای ساخت و یا تخریب محیطزیست نیستند. شهر فاقد هویت همگرا و همگون، تناسب و تعادل هویت جمعی را مخدوش میکند. شهر دارای هویت در همگرایی، حقوق خود را مطالبه میکند و اصلاً با این وظایف بهتدریج آشنا میشود؛ از همان کودکی و از همان کودکی انتظاراتش را برحسب وظایفش از مدیریت شهر مطالبه میکند. او قد میکشد و یاد میگیرد، شهرنشین و شهروند است.
او قد میکشد و فربه از فرهنگ و فهم شهروندی میشود. اگر چنین شد، نردبامها کمتر برای سرقت بالا میروند. جدولهای عبور عابران پیاده کمتر خونرنگ تصادم عابران گیج و رانندگان سرگشته میشود.
باید همه یاد بگیریم؛ مدیریت کلان شهری و ساکنان شهر. که شهر پارکینگ بیکاران و داوطلبان کار و خودروهای مانده در راهبندانهای بیپایان نیست. لطفا ما را از قاب عکس بیرون بیاورید؛ ما هنوز زندهایم. میخواهیم شهروند باشیم.